سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که مردم را به خدا خواند و خود به کار نپردازد ، چون تیرافکنى است که از کمان بى‏زه تیر اندازد . [نهج البلاغه]

اطلاعات عمومی و مذهبی و سخت افزار

خانه مهدى(ع) کجاست؟ - پنجشنبه 21 دی 1385  10:08:18 AM
 

 

 

 


خانه مهدى(ع) کجاست؟

خدامراد سلیمیان
اشاره:
پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) نه تنها چگونگى زندگى آن حضرت را در هاله اى از اسرار فرو برده که بسیارى از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستى قرار داده است.
یکى از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگى آن حضرت در طول غیبت ایشان است. از این رو بسیارى علاقه مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکى به گذران عمر مى پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟
در این مقاله تلاش شده که به این پرسش پاسخ داده شود.

میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه مى گشایند و این گونه مى سرایند:
لیت شعرى أین استقرّت بک النّوى بل أىّ أرض تقلّک اوثرى: أبرضوى أو غیرها أم ذى طوى؟ عزیز علىّ أن أرى الخلق ولاترى.1
اى کاش مى دانستم در چه جایى منزل گرفته اى و چه سرزمین و مکانى تو را دربر گرفته است! آیا در کوه رضوایى و یا جاى دیگرى و یا در ذى طوى هستى؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوى.
حال براى روشن شدن این موضوع، پاى به گلستان کلام معصومین(ع) مى گشاییم و با سیرى در کلام نورانى ایشان از آن انفاس قدسى براى حل این معما استمداد مى طلبیم.
با یک نگاه کلى در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمى خوریم که هر یک، محل زندگى آن حضرت را در دوره اى از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخى دوره ها صراحت و روشنى بیشترى وجود دارد و برخى از دوره ها بنا بر عللى به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
این دوره ها عبارتند از:

1. دوران زندگى با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکرى(ع) (260-255ق)
شکى نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکرى(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت مى زیست.
این دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال 255ق آغاز و در هشتم ربیع الاول سال 260ق پایان یافت.
علاوه بر نقل موثق تاریخى، افراد فراوانى از این حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه - که یکى از مهم ترین کتابهاى نگاشته شده در موضوع مهدویت است - داستان ولادت حضرت مهدى(ع) را این گونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکرى(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خداى متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روى زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نیست. فرمود: همین است که به تو مى گویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى. از کلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمه جان! این چه فرمایشى است؟ بدو گفتم: اى دخترجان! خداى متعال امشب به تو فرزندى عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست...2 .
آن گاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهم ترین روایات درباره ولادت حضرت مهدى(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدى(ع) در خانه امام عسکرى(ع) در سامرا دارد.
»ضوء ابن على« از مردى از اهل فارس که نامش را برده نقل مى کند که:
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکرى(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: براى چه آمده اى؟ عرض کردم: براى اشتیاقى که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهى مى رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار مى خریدم و زمانى که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد مى شدم.
روزى [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت و صدایى شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکى که چیز سر پوشیده اى همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآى، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه دارى روپوش بردار. کنیز از روى کودکى سفید و نیکوروى پرده برداشت و خود حضرت روى شکم کودک را باز کرد، دیدم موى سبز که به سیاهى آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد.
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکرى(ع) وفات کرد.3
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکرى(ع) دیده اند که بسیارى از یاران و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده اند و همگى حکایت از مدعاى زندگى امام مهدى(ع) در کنار پدر در شهر سامرا دارد.
»یعقوب بن منقوش« گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و او بر سکویى در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقى بود که پرده هاى آن آویخته بود. گفتم: اى آقاى من صاحب الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچه اى به قامت پنج وجب بیرون آمد با پیشانى درخشان و رویى سپید و چشمانى درّافشان و دو کف ستبر و دو زانوى برگشته. خالى برگونه راستش و گیسوانى بر سرش بود. آمد و بر زانوى پدرش ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: این صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به من فرمود: اى یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسى را ندیدم.4
همچنین »احمد بن اسحاق« گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و مى خواستم از جانشین پس از وى پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق خداى متعال از زمان آدم(ع) زمین را خالى از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالى از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع مى کند و به خاطر اوست که باران مى فرستد و برکتهاى زمین را بیرون مى آورد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالى که بر شانه اش کودکى سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشید. فرمود: اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى متعال و حجت هاى او گرامى نبودى این فرزند را به تو نمى نمودم. او هم نام و هم کنیه رسول خدا(ص) است. کسى است که زمین را پر از عدل و داد مى کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
اى احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است. او غیبتى طولانى خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمى یابد، مگر کسى که خداى متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: اى مولاى من! آیا نشانه اى هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربى فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیّةاللَّه فى أرضه والمنتقم من أعدائه. اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوى نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم.5
بنا بر روایات فوق و دهها روایت دیگر تردیدى نخواهد ماند بر این که حضرت مهدى(ع) در طول حیات امام عسکرى(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و مأواى داشته اند و اگر چه در این دوران نیز مخفیانه زندگى مى کرده اند ولى عده فراوانى از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیده اند.

2. دوران غیبت صغرا (260 تا 329ق.)
غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستى کوتاه مدت حضرت مهدى(ع) که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکرى(ع) (سال 260ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال 329ق.) به پایان رسیده است که مجموعاً 69 سال مى شود.
اگر چه به روشنى محل زندگى آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولى از روایات و قرائن به دست مى آید که این مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپرى کرده اند: یکى منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددى بر این مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:
للقائم غیبتان إحداهما قصیرة والأخرى طویلة. الغیبة الأولى لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة شیعته والأخرى لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة موالیه.6
براى [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکى کوتاه و دیگرى طولانى. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جاى آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جاى او خبر ندارند.
در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسى نزدیک تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماماً در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقیعات فراوانى از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است. بنابراین مى توان گفت بخشى از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپرى شده است.
دسته اى دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگى حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کرده اند که با توجه به روایات دسته نخست مى توان گفت بخشى از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپرى شده است.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من عزلة... و نعم المنزل طیّبة.7
به ناگزیر براى صاحب این امر عزلت و گوشه گیرى خواهد بود... و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبى است.
همین روایت در کتاب شریف اصول کافى با اندک تفاوتى از امام صادق(ع) این گونه روایت شده است:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من غیبة ولابدّ له فى غیبتة من عزلة و نعم المنزل الطیّبة.8
به ناچار صاحب الامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه گیرى کند، چه خوب منزلى است طیبه (مدینه).
هم چنین ابوهاشم جعفرى مى گوید:
به امام عسکرى(ع) عرض کردم: بزرگوارى شما مانع مى شود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالى بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: اى آقاى من! آیا فرزندى دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقى رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.9
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشته اند؛ ولى به خاطر ارتباطى که آن حضرت با نواب خاص داشته اند بخشى از عمر خود را در عراق سپرى نموده اند.

3. دوران غیبت کبرا
اصطلاحاً غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) گفته مى شود که با وفات آخرین نایب خاص در سال 329ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را مى داند.
این دوران ویژگیهایى دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز مى سازد که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است.
به همان اندازه که پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) در این دوران به کمال مى رسد و نیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگى آن حضرت نیز نامشخص تر مى شود و در این دوران است که هرگز به طور قطع نمى توان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگى مى کند.
البته روایات در این باره به محلهاى مختلفى اشاره کرده اند که برخى از آنها از این قرارند:

الف) مدینه طیبه
همان طور که قبلاً نیز اشاره شد برخى از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار داده اند.

ب) ناحیه ذى طوى
ناحیه ذى طوى در یک فرسخى مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاى مکه دیده مى شود. برخى از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدى(ع) در دوران غیبت معین کرده اند.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
یکون لصاحب هذا الأمر غیبة فى بعض هذه الشّعاب و أومأ بیده إلى ناحیة ذى طوى.10
صاحب این امر را در برخى از این درّه ها غیبتى است و با دست خود به ناحیه ذى طوى - که نام کوهى است در اطراف مکه - اشاره نمود.
در برخى دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدى(ع) قبل از ظهور در »ذى طوى« به سر مى برد و آن گاه که اراده الهى بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجدالحرام مى شود.
امام باقر(ع) در این باره فرموده اند:
إنّ القائم یهبط من ثنیّة ذى طوى فى عدّة أهل بدر ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً حتى یسند ظهره إلى الحجر الأسود و یهتزّ رایة الغالبة.11
قائم(ع) در میان گروهى به شمار اهل بدر - سیصد و سیزده تن - از گردنه ذى طوى پایین مى آیند تا آن که پشت خود را به حجرالاسود تکیه مى دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمى آورد.

ج) دشتها و بیابانها
از برخى روایات نیز استفاده مى شود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصى ندارد و همواره در سفر به سر مى برد.
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتى شباهتهاى حضرت مهدى(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند:
و امّا شبهه من عیسى فالسّیاحة12.
و اما شباهت حضرت مهدى(ع) به حضرت عیسى(ع) جهانگردى [و نداشتن مکانى خاص] است.
در توقیعى که از حضرت مهدى(ع) به نام شیخ مفید صادر شده است، نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدى(ع) اشاره شده است.
در آن نوشته چنین آمده است:
... و إن کنّا ثاوین بمکاننا النّائى عن مساکن الظالمین حسب الّذى أراناه اللَّه لنا من الصّلاح شیعتنا المؤمنین فى ذلک مادامت دولة الدنیا للفاسقین... .13
... با این که ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعى ما و شیعیان مؤمن مان تا زمانى که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه اى دور و پنهان از دیده ها به سر مى بریم... .
همچنین در پاره اى از ملاقاتهاى معتبر که در دوران غیبت کبرا نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرموده اند.
»على بن ابراهیم بن مهزیار« پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدى(ع) به نقل از ایشان چنین مى گوید: آن حضرت فرمود:
یابن المازیار أبو محمد عهد إلىّ ألّا أجاور قوماً غضب اللَّه علیهم... وأمرنى ألّا أسکن من الجبال إلّا وعرها ولا من البلاد إلّا قفرها.14
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که در مجاورت قومى که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم... و به من فرمود که در کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهاى سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهاى متروکه و بى آب و علف.
این نامعلوم بودن محل زندگى آن حضرت در دوران غیبت کبرا سبب شده تا عده اى به گمانه زنى هایى بعضاً سست و واهى بپردازند و به طرح محلهایى که اثبات آنها کارى بس مشکل است روى آورند.
افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایى است که در تاریخ پر فراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است، ولى همواره روشنگران این مذهب حق، مردم را از لغزش در این بیراهه ها برحذر داشته اند.

4. دوران ظهور و حکومت مهدى(ع)
دوران ظهور که درخشان ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانى است، ویژگیهاى فراوانى دارد که از جمله مهم ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهى است. درباره محل زندگى حضرت مهدى(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانى وجود دارد. عمدتاً در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتى آن حضرت معرفى کرده اند.
مسجد سهله شرافت بسیارى دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستاده اند.
»صالح بن ابوالاسود« گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله.15
به درستى که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید.
هم چنین آن حضرت به ابابصیر فرمود:
یا أبا محمد کأنّى أرى نزول القائم فى مسجد السّهلة بأهله و عیاله.
اى ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله مى بینم که با زن و فرزندانش در آن نازل مى شوند.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه اش خواهد بود؟ حضرت فرمود:
نعم، هو منزل إدریس و ما بعث اللَّه نبیّاً إلّا وقد صلّى فیه والمقیم فیه کالمقیم فى فسطاط رسول اللَّه و ما من مؤمن ولا مؤمنة إلّا و قلبه یحنّ إلیه و ما من یوم ولا لیلة إلّا والملائکة یأوون إلى هذا المسجد یعبدون اللَّه.16
آرى، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبرى را برنینگیخت، مگر آن که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنى نیست، مگر آن که دلش به سوى آن مسجد پرمى کشد. روز و شبى نیست مگر آن که فرشتگان به این مسجد پناه مى برند و در آن به عبادت خدا مى پردازند.
همان طور که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدى(ع) قلمداد شده است.
چگونگى زندگى در عصر ظهور به روشنى مشخص نشده ولى به نظر مى رسد تفاوت بسیارى با نحوه زندگى امروزى داشته باشد. تکامل علوم بشرى، کمال عقلانى بشر، توسعه خارق العاده امکانات و رفاه عمومى، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و... به طور قطع، ویژگیهایى را براى زندگى در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن براى ماکارى بس مشکل است.
از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشى از یک روایت طولانى فرمود:
ثمّ یتوجّه إلى الکوفة فینزلها و تکون داره.17
آن گاه [حضرت مهدى(ع)] به سوى کوفه مى رود پس آنجا را براى منزل برمى گزیند و کوفه خانه او خواهد بود.






پى نوشتها :
1 . سیدبن طاووس، الاقبال، ص298.
2 . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، ج2، ص143.
3 . محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج2، ص119.
4 . کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص164.
5 . همان، ج2، ص80.
6 . اصول کافى، ج2، ص141.
7 . شیخ طوسى، کتاب الغیبة، ص162.
8 . اصول کافى، ج2، ص140؛ ابن ابى زینب، غیبت نعمانى، ص188.
9 . اصول کافى، ج2، ص118؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص348؛ کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص232.
10. غیبت نعمانى، ص181.
11. همان، ص315.
12. طبرى، دلائل إلامامه، ص291.
13. علامه محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج53، ص174.
14. کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص263.
15. شیخ طوسى، التهذیب، ج2، ص252.
16. بحارالانوار، ج52، ص317.
17. کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص475

منبع : موعود شماره 44


م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:58 صبح

سایت فوق متعلق به بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام که با هدف گسترش فرهنگ مهدویت در میان نسل نو کشور در سال 1979تاسیس گردید. و مشتمل است بر سخن بزرگان، انتشارات بنیاد، تخصصی مهدویت، اخبار مهدویت، میزگرد، آوای انتظار، مسابقه، پیوندها، مقاله های کوتاه و پرسش و پاسخ. از امکانات جالب توجه و بی‌نظیر این می‌توان به اصطلاح نامه جامع مهدویت (آثار وجودی، آخرالزمان، ثبات، اصحاب و یاران، انتظار،بزرگداشت‌ها، توقیعات، طول عمر، ظهور، غیبت، اخلاق، ادبیات، جامع‌شناسی، حدیث، عرفان و تصوف، فرقه‌شناسی، فقه و اصول، و...) و امکان جستجو بر اساس متن چکیده، ناشر، عنوان، مقاله نشریه، عنوان کتاب یا مجموعه، اصطلاح نامه، عنوان پایان‌نامه، محل نشر، و...) اشاره کرد.
به سوی ظهور
به سوی ظهور عنوان جشنواره ای است که در سال 180 برگزار شد و سایت فوق متعلق به همین جشنواره دارد که ضمن پرداختن به اهداف جشنواره ، برخی از مقالات ارائه شده به جشنواره را در اختیار علاقمندان قرار داده است. مهدی و اهل بیت (ع) ، نظام الهی و اهل بیت (ع)، جامعه مرضی ، مهدویت و سیر بشر، نظامهای ارزشی حق ، انتقاف از امام (ع)، بررسی جوامع ، معیارها ، مهدویت اسلام ناب و اسلام آمریکایی ، انقلاب اسلامی و ظهور، موعود و منجی از دیدگاه ادیان عنوان پیوندهای موجود در سایت می باشند.
شبکه قائم
این سایت نیز یکی دیگر از سایتهای مربوط به موضوع امام زمان (ع) است که بخش شنیدنیهای آن نسبت به سایر بخشهای سایت دارای اطلاعات بیشتری می باشد. این بخش خود به توسل، دعا ، مدح و سرود تقسیم می شود و می توان متن ادعیه و زیارات مربوطه را در کامپیوتر ذخیره و سیپ از آن استفاده کرد.
امام مهدی
شبکه امام مهدی (ع) با کوشش دفتر پژوهشی وتر در سال 1380 راه اندازی گردید و از بخشهایی با نام آشنایی با امام زمان (عج) ، مجموعه ای از کتب پیرامون امام زمان (ع)، پرسش و پاسخ ، سنگ صبور، استخاره ، مقالات ، تالارگفتگو، دل نوشته ، تشرفات و کرامات و بخش صوتی تشکیل شده است.
مسجد جمکران
ابا صالح ( عج)
موضوع موردبحث این سایت حضرت مهدی (عج) می باشد و دارای لینکهایی به نام ; حکومت مهدی (ع)، ولادت ، مدعیان دروغین ، سلام برمهدی ، مهدی کیست ، مهدی در احادیث ، مهدی در قرآن ، طول عمر ، انتظار فرج ، پایان زندگی ، رجعت ، ظهور، غیبت ، بخش کتابخانه و بخش صوتی است که هر یک از این لینکها دارای اطلاعات جامع و کاملی است.
تنها پناه
این سایت نیز یکی دیگر از سایتهای پرمحتوی شیعی است که در داخل کشور عزیزمان ایران طراحی و راه اندازی شده و از بخشهای ذیل تشکیل یافته است; عقاید شیعه ( ائمه اطهار علیهم السلام ) ، کودک ( نامه ای به امام زمان (عج)، برکه غدیر ، این چنین بود که زمین آفریده شد) ، کارت های اسلامی ( که هنوز راه اندازی نشده )، مناسبتهای اسلامی ، مقالات ( دوستی ، گریه بر امام حسین (ع)، یورش به خانه وحی ، یک حراج استثنایی ). لازم به ذکر است سایت فوق به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی است.
شبکه اطلاع رسانی امام مهدی ( عج )
شبکه اطلاع رسانی امام مهدی (عج) به دوازده زبان یکی از سایتهای غنی و دارای اطلاعات ارزشمند درباره امام مهدی (عج) است که وجود امکانات پیشرفته در تالارهای گفتگو آن را به سایت بی نظیری در گستره اینترنت ایران تبدیل کرده است. سایت مشتمل است بر بخشهای متعددی با نام امام مهدی علیه السلام ( امامت ، در قران ، در روایات ، در ادیان و...) ، تشرفات ( تشرف ، علما، بانوان ، حاجتمندان ، شفایافتگان ) ، شبهات و پاسخ ( تولد حضرت ، طول عمر ، غیبت،...) ، کتابخانه (کتابها، مجلات ، کتابشناسی ، مقالات ، کتابهای خطی ، هنر و ...)، اخبار منتظرین ( انتظار، صفات منتظرین ، آمار، اخبار) ، صوتی و تصویری ( سخنرانیها، مداحی ، سرود ، شعر ، نمایشنامه ، داستان و دعا). لازم به ذکر است مهمترین بخش این سایت تالار گفتگوی آن است که در نوع خود از نظر امکانات بی نظیر می باشد.



م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:57 صبح

سلام رفقا دلم گرفته ... می خوام یه گوشه بشینیم مثل بچه های مادر مرده زار بزنم وگریه کنم . چرا گریه نکنم تازه من بیچاره داشتم یه رفاقتی با خدای خودم به هم می زدم،منی که یه عمری را ازاون دور بودم تازه داشت ازش خوشم می اومد می دونم منا خیلی دوسم داره وگرنه منا رها می کرد به حال خودم اما برام دعوت نامه فرستاد :دعیتم الی ضیافه الله ...گفته بود منتظرم می مونه تا بیام قبل رمضون بهونه می آوردم که شیطون نمی زاره وسوسم میکنه به خاطر من اسیرش کرد به غل وزنجیر کشیدش ؛ جای شما خالی عجب سفره ای عجب خدای خوبی بهش انس پیدا کردم حالا می گن داره تموم می شه باید از مهمونی بیرون بریم نمی دونم چه خاکی بر سرم بکنم هر چی التماس می کنم فایده نداره دوست دارم با امام سجاد(علیه السلام )یه گوشه بشینم مناجات وداع بخونم نمی فهمم آقا چه بهرهای از رمضان برده که این طور داره ناله می کنه مثل اینکه می خوان رفیقی که مدتهاست باهش آشناست ازش جدا کنند :السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ عجب میهمانی خوبی بود با خدا رفیق شده بودم با قرآن انسی داشتم هرروز سری به کربلای حسینم می زدم با مهدی فاطمه هم ناله می شدم مادر مادر می کردم عشق به خوبی ها دلما پر کرده بود . www.banezahra.blogfa.com



م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:55 صبح

با استناد به فرموده حضرت که لا ناسین لذکرکم، ایشان هیچگاه از یاد شیعیان و دعا براى آنان غافل نیست. از ابن طاووس نقل شده که سحر در سرداب مقدس، از حضرت مهدى (ع) شنید که حضرتش درباره شیعیان چنین دعا مى فرمود: "اللهم إن شیعتنا من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بیتک و بینهم فاصفح


عنهم فقد رضینا وماکان منها فیما بینهم، فاصلح بینهم وقاص بها عن خمسنا وادخلهم الجنه وزحزحهم عن النار ولا بینهم ولا تجعل بینهم وبین اعدائنا فی سخطک (1)


دعاى حضرت مهدى (ع)


در مفاتیح الجنان آمده است: کفعمى در مصباح فرموده این دعاء حضرت مهدى (ع) است:


اللهم ارزقنا توقیع الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة .....0.، در مهج ذکر شده که این دعاء حضرت حجت است: "اِلهی بِحق من ناجاک و بِحق من دعاک فی البر والبحر..... 0 (2).


دعاى سمات-سمات


ا. بحارا لانوار ج 53 ص 302 به نقل از نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت نوزدهم.


02 مفاتیح باب اول فصل هفتم.




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:54 صبح

موعودا!


دیر هنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم باغ آرزوها به شوق بهار روی تو خزان ها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد؛


نرگس ها داغ هجر تو بر سینه دارند؛


عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت سر زحجله عیش برنیارند؛


مهدیا!


معراج نشینی بگذار و از پرده غیبت به درای و رخسار محمدی بنمای؛


که خیل منتظران به جان آمده از حقارت و عیدهای دنیایی، چشم بر بلندای وعده دیدار تو دارند.


ای گوشوار عرش الهی! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و یقین، بر دوش می کشیم و به ترنم آوای ظهور سرخوشیم، هر بامداد ، یاد طلوع تو را در سینه می پرورانیم و پرتو چهره تو را در دیده نقش می زنیم.


عمری است که اشک هایمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ایم و انتظار جمعه ای را می کشیم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود، تا آن کوره را بدان آب غاموش سازیم و آن حسرت ها را به دریا ریزیم.


سبکبار تن خسته امان را در زلال آن بشوییم.


ای امید بی پناهان، بیا...بیا.


از ثری تا به ثریا، دل های بی قراران، شیدای یک نگاه توست.


از سوی تا ماسوی جان های بی پناهان، نثار قدم های تو باد.


بیا و روزه داران غیبت را به افطار فرج بنشان و قضای عهد انتظار را دستی برافشان.




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:54 صبح

عبادت یعنی کوچک شمردن خودمان در برابر خدایی که بزرگی اون بی حد است


صحبت کردن دلمون با خدامون زمزمه کردن نجواگوفتن گریه کردن برای گناهانمون چقدر گناه چقدر


گاهی وقتها که ماها دنیوی می شیم فکر می کنیم از دماغ فیل اوفتادیم انقدر خودمونو بزرگ می بینیم که خدای به اون بزرگی رو از یاد می بریم


اصلا یادمون می ره که ما از چی هستیم این آرزوهارو که بر آورده کرده


خلاصه اینکه دنیوی می شیم


دعا دیگه برامون لذتی نداره دیگه وقتمونو برای دعا نمی زاریم


این گذشت و روزی سرمون به سنگ می خوره بعد تازه می فهمیم چه کار کردیم


تمام مشکلات در زندگی ما آدمها برای بی خدایی ماست


بیایم وقتی گناهی به سرمون خطور کرد به یاد خدا بیوفتیم و اون گناهو از خودمون دور کنیم


بیاییم بندگی کنیم بندگی خدایی که همیشه با ما خدایی کرده و ما قدر این همه نعمت اونو ندونستیم


بیاییم کمی خودمون باشیم


یا علی


  شب جمعه یاد گذشتگانمونم بیوفتیم تا آینده هامون ما را یاد کنند




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:53 صبح

 

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ‏السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ‏یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍ‏أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ‏فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ


ایضا


‏اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏


ایضا


‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ‏وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:53 صبح

 سخن از زبانم دگر قابل برون نیست ، قلمم در لرزش دستهایم خورد شده است ، حرفهایم را دگر کسی نمی شنود و اگر بشنود درک نمی کند  ، مجنون در کنارم کم آورده است دگر نمی توانم ، اصلا نمی توانم .


صبحها که از خواب بیدار می شوم هزار بار آرزوی  بیدار نشدن می کنم ، آخر دگر چقدر تنهایی خدا یا بس است خدا یا تو صبوری تو مهرورز و مهربانی صبر تو هزاران سال طول می کشد عمر ما بیش از چند سال در گناه بودن بیش نیست .


 خدا یا جانم گلویم را می فشارد ،  قلبم روزی هزار بار می ایستد ، مغزم دگر 2*2 را جواب نمی دهد ، جسمم توان ایستادن ندارد و هزاران هزار مورد دگر که ذکر آن در اینجا صفحه کم می آورد و قلمها را خشک می کند .


امروز جمعه است روزی که صبح با ذکر دعای ندبه روز را آغاز می کنیم .


ندبه ،  همانی که می خوانیم اما در خمار خواب ، همانیکه بیدار میشویم برای خواندنش اما نمی دانیم برای چه می خوانیم ، می گوییم خدایا برسان صاحب ما را و این را هم نمی دانیم که گلوی ما اولین جایگاه شمشیر صاحبمان است .


وای بر ما درست است خداوند بخشنده و مهربان است اما چون خداوند بخشنده و توبه پذیر است روزی هزار بار گناه و بعد از خدا طلب آمرزش می کنیم به خدا واقعا ما بندگان خداییم .   چرا خوشکسالی ، چرا فقر ،‌ چرا فحشاء چرا ، چرا و چرا .


بعد می گوییم اینها برای گناهان گنه کاران است نمی گوییم خودمان بدیم نمی گوییم تمام این بلاها از جانب خودمان است نمی گوییم نمی دانیم انگار دنیا چشم ما را کور ، زبان را لال ، گوش را کر و دل ما را به زنجیر کشیده است .


وای بر ما وای بر ما وای بر ما .


صبحها که بیدار می شویم گناه آغاز می شود روزی هزار گناه کوچک و بزرگ شبها که می خواهیم بخوابیم سر را روی بالش می گذاریم چند توحید چند صلوات و .... می گوییم و به خواب می رویم .


این یک روز کاری ما بود حال روز واقعی ما‌ :


صبحها به جای آنکه بیدار شویم به خواب می رویم خوابی که تا شب بطول می انجامد بعد شب می شود و تازه بیدار می شویم و این بیدار شدن ما از آن است که روح از بدن گناه کار ما بیرون می آید . ( خدا یا ما را از خواب غفلت بیدار کن )


روح ما همانا روح ا.. است و این را نمی دانیم و اگر می دانیم به فراموشی سپرده ایم .


بیایید حداقل از خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است خجالت بکشیم و در هنگام گناه به یاد خدا بیفتیم و این می تواند یک راه برای دوری از گناه باشد .


هر گاه گناهی خواست در جسم ما پدیدار شود او را آزاد نگذاریم که کارش را راحت انجام دهد ،  او را به قفل بکشانیم .


گناه نفس ماست و همانا نفس ما از شیطان رجیم هزار بار بدتر است نفسی که چندین بار شیطان خود را در کنار او کوچک و خوار خوانده است .


بیایید با یاد خدا از نفس خود دور شویم درست است که این نفس در وجود ماست و ما را تحریک می کند اما بیایید این دیو هولناک را در شیشه ای گذاریم و در آن را ببندیم و هرگز باز نکنیم .


بیایید مانند حضرت علی (ع) دنیا را طلاق دهیم امام علی (ع) دنیا را هفت طلاقه کرد ما به یکیشم راضی هستیم اگر بتوانیم و اگر بخواهیم .


امروز روزی است که همه دلهایی که دیو نفس را درون شیشه ای گذاشته اند آرام و قرار ندارند ، قلبهایشان امروز هزار بار سریعتر می زند تپش قلبشان از روی پیراهن موج خواصی را پدیدار می کند .


از صبح جلوی در می روند و می نشینند و منتظر می مانند منتظر ، وای بر انتظار ، به خدا فکر کنم چیزی سختر از انتظار وجود نداشته باشد ، خیلی سخت است ،  انتظاری که هیچوقت زمان ندارد خیلی سخت است .


اگر گوشه چشمان اینان را نگاه کنید فکر کنم دنیایی را نگاه کرده باشید دنیایی بزرگ به نام اشک ،‌ انقدر این اشک بزرک است که اگر تمام اقیانوسها در کنارش باشند از بزرگی آن سر بر زمین فرو می برند ،‌ بله این اشکیست که از چشمان یک منتظر پدیدار میشود .


به این مردمان گویند منتظر ظهور و اینان یاران انتظارند و یاوران ظهور و منجیان بر حق امامشان بر روی زمین و حال ما کجاییم و ایشان کجایند ، ما که هستیم و اینان که هستند ، به خدا هر چه بیشتر می نویسم ،  هر چه بیشتر می گویم وقتی خودم را نگاه می کنم از خودم خجالت می کشم،  خجالت ، وای بر من وای بر من .


خدایا ما را ببخش خدایا تو رحمان و رحیمی تو بخشنده ومهربانی...................


دگر نمی توانم بنویسم دگر نمی دانم چه بنویسم ، قلم در دستم سوست شده است مغزم دگر نمی تواند کلمات را کنار هم بگذارد  الف یا ع می نویسم نامم را مجنون .


انقدر در گناه پیش بوده ام که همیشه خود را بر سکوی اولین می دیدم این داستان زندگی من است شما سعی کنید از زندگی من درس عبرت بگیرید .


بیایید درهنگام خواب کارهایی که در روز انجام داده ایم را تجزیه و تحلیل کنیم .


ببینیم در روز چند کار خوب و چند کار بد کرده ایم .


کار های خوبتان را محک بزنیم و ببینیم کارهای خوب چه مزه ای دارد و این مزه را باکارهای بد مخلوط کنیم خیلی بد مزه می شود بیاییم مزه وجودمان را شیرین کنیم ، بیاییم دستهایمان را بشوییم وجودمان را غسل دهیم و آب کوثر را بر روی خود واجب گردانیم .


به امید روزی که خود را بهتر بشناسیم و به خودشناسی برسیم .


اللهم عجل لولیک الفرج


الهی آمین




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:52 صبح



از مهم‏ترین تکلیف‏ها و وظایف, انتظار فرج است, زیرا انتظار فرج از بزرگترین عبادات می‏باشد. (1)
با توجه به این که معنای انتظار فرج, تنها انتظار و امید قلبی نیست, گرچه انتظار قلبی شاخه‏ای از انتظار فرج است, ولی به معنای عمل به خاطر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می‏باشد, تا خداوند در ظهورش تعجیل فرماید. همان‏گونه که انتظار نسبت به کشاورز, آن است که زمین و سایر شؤون مربوط به زراعت را آماده سازد, و همان‏گونه که کسی که در انتظار مهمان است, بر او است که مقدمات کار را فراهم نماید, خود را برای پذیرایی از مهمان مهیّا کند, همین‏طور انتظار فرج به عمل و تهیّه مقدمات بستگی دارد.
بنابراین, بر ما لازم است که در عصر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خود و جامعه خود را با عمل‏های شایسته, و امر به معروف و نهی ازمنکر آماده سازیم, و در انتظار دولت عدالت گستر او باشیم.
انتظار به این معنا در روایات اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است, در حدیث آمده, امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ احبَّ الاَعمالِ الیَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ انتظارُ الّفَرَج؛ (2) محبوب‏ترین کارها در پیشگاه خداوند متعال، انتظار فرج است»
و امام صادق علیه السلام فرمود: « اَفْضَلُ اَعمالِ شِیعتنا اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛ (3) بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».
و حضرت امام رضا علیه السلام در وصف امامان علیهم السلام و شیعیانشان فرمود: «اِنَّ دینهُمُ الوَرَعُ و العفَّةُ و الاِجتهادُ ... و الصَّلاحُ و انتظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ؛ (4) دین آنها تقوا, عفّت, تلاش و کوشش ... و اصلاح و انتظار فرج در پرتو صبر و استقامت است.»
امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت می‏کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛ (5) برترین عبادت‏ها, انتظار فرج است.»
امام رضا علیه السلام فرمود: پدرانم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند که فرمود: «اَفضلُ الأعمالِ اِنتظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؛ (6) بهترین اعمال امّت من انتظار فرج از سوی خداوند متعال است.»
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «اَلمنتَظرُ لاَمرِنا کالمُتَشَحَّط بِدَمهِ فی سبیل الله؛ (7) پاداش انتظار کِشنده امر ما, مانند پاداش کسی است که به خون خود در راه خدا, غوطه‏ور شود.»
از این احادیث چنین استفاده می‏شود که انتظار فرج با دشواری‏های بسیار روبرور می‏شود, از این‏رو که امر به معروف و نهی از منکر می‏کند در عصری که معروف, در میان مردم, منکر, و منکر معروف گشته است, در این صورت مانند کسی است که در خون خود در راه خدا, غلتیده است. اما شخص بی‏تفاوت و رفاه طلبی که به واجبات خود عمل نمی‏کند و هیچ گونه احساس مسئولیت نمی‏کند, آیا چنین کسی در خون خود می‏غلتد؟!
و در روایتی آمده؛ امام صادق علیه السلام به یکی از شاگردانش فرمود: مَن ماتَ منتَظِراً لهذا الاَمر کان کَمَن هُوَ القائمِ فی فسطاطِهِ؛ کسی که در حال انتظار فرج ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بمیرد, مانند کسی است که در محضر قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف درخیمه آن حضرت است.» سپس فرمود: «لا, بَلْ کانَ کالضّاربِ بَینَ یَدَی رَسولِ اللهِ بالسّیفِ؛ (8) نه, بلکه, پاداش او همانند پاداش کسی است که با شمشیر در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با دشمنان می‏جنگد.»





چنان‏که روایت شده؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اَفْضَلُ اَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛ بهترین اعمال امت من انتظار فرج است».

خصال شیخ صدوق, ص ٦١٦؛ بحار, ج ٥٢, ص ١٢٣.

کمال الدین, ص ٣٧٧.

عیون اخبار الرّضا, ج ١, ص٥٥, حدیث ٢٠.

کمال الدین, ص ٢٨٧, حدیث ٦.

همان, ص٦٤٤.

کمال الدین, ص ٦٤٥.

همان, ص ٣٣٨, حدیث ١١؛ المحاسن البرقی, ص ١٧٤, حدیث ٥١.


اللهم عجل لولیک الفرج




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:51 صبح

 

امام باقر در روایتی خطاب به ابوحمزه ثمالی فرموده اند: ای ابوحمزه! یکی از اموری که حتماً تحقق می یابد و با قلم قضا نوشته شده، قیام قائم ماست. هر کس در آنچه می گویم شک کند؛ کافر از دنیا می رود... ای ابوحمزه هر کس او را درک و مانند پیامبر و علی علیه السلا م از وی پیروی کند، بهشت بر او واجب می شود و هر کس تسلیم فرمان وی نشود، بهشت بر او حرام گردد و جایگاهش آتش خواهد بود و چه بد است آتش برای ستمگران!




م.الف ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 7:50 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :4565
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
م.الف
همون
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<